دانشآموزان لباس فرم بخرند یا نخرند؟
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۱۰۷۹۱
خبرگزاری فارس، همدان؛ همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید، اغلب خانوادهها درگیر دغدغه ثبتنام، تهیه کتاب، لوازمالتحریر و لباس فرم، پرداخت هزینه مدرسه و... برای فرزندان میشوند که شرایط کرونایی این دغدغه را دوچندان کرده است.
با وجودی که طبق ابلاغ وزارت آموزش و پرورش اجباری بر تهیه لباس فرم جدید نیست و دانشآموزان با بازگشایی مدارس میتوانند از لباسهای سال قبل استفاده کنند، اما برخی از خانوادهها از اجبار مدارس در این زمینه گلایه دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دریافت هزینه بالای ثبتنام هم به مشکل دیگری تبدیل شده، در صورتی که طبق ابلاغ وزارت آموزش و پرورش دریافت وجه برای ثبت نام در مدارس دولتی ممنوع است.
در این خصوص مادری میگوید: دخترم امسال وارد مقطع دبیرستان میشود، مدیر مدرسه گفته باید لباس فرم تهیه کند، خودم عضو انجمن اولیا و مربیان هستم، طی صحبتی که با مدیران داشتم، تاکید کردم اصلا مشخص نیست امسال هم مدرسهها باز باشد یا نباشد، پس لباس فرم چه اجباری دارد؟!
در مدرسه دخترم کارتهایی را توزیع کردهاند که به فلان خیاطی مراجعه و لباس فرم تهیه کنیم، هزینه این لباس تقریبا ۲۴۰ هزار تومان است که نفری ۱۰۰ هزار تومان بیعانه گرفتهاند و ۱۴۰ هزار تومان هم زمان تحویل لباس باید بدهیم. سال گذشته برای پایه نهم فرزندم لباس فرم را با تاکید مدیران مدرسه خریداری کردم که الان روی چوب لباسی، داخل کمد است و یک بار هم استفاده نشده است، امسال هم چون پایه دبیرستان است و رنگ لباس باید تغییر کند باز هم باید برای آن هزینه کنیم.
به مدیران مدارس در این زمینه اعتراض کردیم اما متاسفانه توجهی نکردند. وقتی مدیر مدرسه اجبار میکند، بچهها هم به خانوادهها اجبار میکنند چراکه حرف آنها حجت است، ما هم باید هر چه زودتر این لباسها را تهیه کنیم، نمیتوانیم بگوییم که نداریم!
مدیر مدرسه دخترم برای هر دانشآموز، ۲۹۹ هزار تومان پول درخواست کرده است، مدرسهای که اصلا باز نیست برای چه این مبلغ را دریافت میکند؟ وقتی میپرسیم این پول برای چیست؛ میگویند، پول برگه امتحانی! سوالی که پیش میآید این است که هزینه ۱۰۰ برگه A4 چیزی حدود ۸۰ هزار تومان میشود، چرا باید ۳۰۰ هزار تومان بدهیم نمیدانم این مشکلات را چه کسی باید رسیدگی کند.
مادر دیگری در این زمینه عنوان میکند: مدیر مدرسه اجبار کرده حتما باید برای فرزندم لباس فرم تهیه کنیم مگر نه این است که خرید لباس فرم اجباری نیست، آن هم در این وضعیت که هزینهها بالاست!.
برای دریافت پاسخ به سراغ معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش همدان رفتیم و توضیحات این مسوول را شنیدیم.
معصومه خدابندهلو در گفتوگو با فارس اظهار کرد: اولیا باید هنگام ثبتنام هزینه بیمه و کتاب دانشآموز را پرداخت کنند و در مورد سایر هزینههای جاری دانشآموزان بعد از مهرماه تصمیمگیری شود.
وی بیان کرد: مهرماه انجمن اولیا و مربیان برگزار میشود و در آن جلسه مواردی با توجه به اینکه آغاز سال تحصیلی را به صورت مجازی خواهیم داشت و آبانماه بازگشایی و حضور دانشآموزان را در مدرسه داریم، شرایط سنجیده شود.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش همدان با بیان اینکه مدیران با اعضای انجمن اولیا و مربیان در آن جلسه به یک توافق برای سایر هزینهها میرسند و بعد آن را مطرح میکنند گفت: هزینه کلاسهای فوق برنامه، برگه و... بعد از شروع تحصیلی مطرح میشود و قبل از شروع تنها هزینه کتاب و بیمه برای ثبتنام دانشآموزان کفایت میکند.
وی با تاکید بر اینکه هزینه کتاب و بیمه برای هر پایه متفاوت است افزود: آغاز سال تحصیلی مجازی خواهد بود و قرار است به مرور به سمت آموزش حضوری آن هم با رعایت پروتکلهای بهداشتی و نوبتبندی دانشآموزان برویم که تهیه لباس فرم هم در این راستا باید مد نظر باشد.
خدابندهلو گفت: در جلسات اولیا و مربیان وزارت آموزش و پرورش تاکید شده هیچ اجباری به تهیه لباس فرم دانشآموزان نیست و این به شورای مدرسه واگذار شده است.
وی افزود: در شورای مدرسه اعضای انجمن اولیا و مربیان، مدیران و سایر اعضا حضور دارند و در مورد مدرسه خود به یک نظر اجماع میرسند که آیا نیازی به تهیه لباس فرم است یا خیر.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش همدان گفت: دانشآموزان پایههای بالاتر قبلا لباس فرم تهیه کردند و چون به خاطر کرونا آموزشها به صورت مجازی بوده و لباسهای قبلی استفاده نشده، نیازی نیست که بار دیگر تهیه کنند و میتوانند از آن لباس سال گذشته استفاده کنند.
وی خاطرنشان کرد: شورای مدرسه باید در مورد این موارد و با توجه به شرایط اقتصادی و مطالبه اولیا تصمیم بگیرد، شاید اولیا بخواهند برای فرزندان خود لباس فرم جدید تهیه کنند، اما خیلی از اولیا این نظر را دارند که لباس فرم سالهای قبل استفاده نشده و نیازی به تهیه نیست.
خدابندهلو تاکید کرد: تهیه لباس فرم از سوی اداره آموزش و پرورش اجباری نیست و در انجمن اولیا و مربیان این تصمیم گرفته میشود.
وی با بیان اینکه امسال هیچ اجباری برای تهیه لباس فرم نیست و باید منتظر بمانیم و شرایط کرونا را در مهرماه بسنجیم ادامه داد: آبان ماه بازگشایی مدارس را خواهیم داشت اما این بازگشایی طبق تصمیم ستاد کروناست.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش همدان ادامه داد: شاید شرایط بازگشایی مدارس از منظر وزارتخانه اعلام شود اما ستاد کرونای استان همدان از لحاظ وضعیت استان صلاح نداند، در هر صوت اجبار به تهیه لباس فرم، اصلا درست نیست.
وی با بیان اینکه اجبار از سوی مدارس عمومیت ندارد و شاید در یک ناحیه از آموزش و پرورش دو مدرسه را شامل شود افزود: در اغلب مدارس در خصوص تهیه لباس فرم صحبتی نشده است و مدارسی که به صورت موردی مدیران چنین برخوردهایی دارند، انگشتشمار هستند که با آنها برخورد خواهد شد.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش همدان با قول پیگیری این موضوع ادامه داد: تاکنون گلایههایی از سوی خانوادهها مبنی بر اجبار مدارس به تهیه لباس فرم نشنیدیم و اینها برای اولین بار است که قطعا پیگیری خواهیم کرد.
وی با تاکید به اینکه دریافت هزینه مدارس هم موردی است که باید بررسی شود و برخورد لازم صورت گیرد چراکه اکثر مدارس تنها هزینه کتاب و بیمه را دریافت کردند گفت: به تمام مدارس اعلام کردهایم باید فعلا منتظر بمانند و مهرماه برای سایر هزینهها تصمیمگیری شود.
انتهای پیام/89026/
منبع: فارس
کلیدواژه: لباس فرم مدارس ثبت نام دانش آموزان پرداخت هزینه مدارس ابتدایی آموزش و پرورش همدان انجمن اولیا و مربیان تهیه لباس فرم لباس فرم تهیه معاون آموزش دانش آموزان هزار تومان مدیر مدرسه هزینه ها ثبت نام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۱۰۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از ۲۵ سال
هر زمان اسم معلم به میان آمده باشد، به یاد او افتادهام، کسی که الفبای علم و دانش را در وجودم نهاد و طی این سالها همواره در آرزوی دیدار دوباره او بودهام.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کردستان، خاطرم هست که تابستان سال ۱۳۷۴ دست در دست پدرم برای ثبتنام کلاس اول دبستان، به مدرسه پروین اعتصامی شهر سنندج رفتیم. مدرسه در نگاهم جایی جدید و ناشناخته و بسیار بزرگ بود. هم استرس روبهرو شدن با فضایی جدید را داشتم و هم خوشحالی از کسب تجربه در بخش دیگری از زندگیام که به سواد ختم میشد.
روز اول مدرسه فرا رسید و سر صف با خواندن اسمهایمان، کلاسها و معلمهایمان نیز مشخص شد، به یاد دارم که معلممان خانم (فاطمه احمدی) آمد و یکی یکی سر و صورت ما را بوسید و به داخل کلاس هدایتمان کرد.
خانم احمدی زیباترین و شیرینترین خاطرات دوران تحصیلم را رقم زد. معلمی بسیار مهربان و خوشرو که باعث شد حتی عشق به معلمی نیز در وجودم شکل بگیرد.
هرچند من قبل از شروع تحصیلم، در خانه خواندن و نوشتن را فرا گرفته بودم، اما از همان روز اول، از کلاس و مدرسه خوشم آمد و درسها برایم بسیار شیرین و قابل فهم بود. همواره شاگرد اول کلاس بودم و دانشآموزی آرام و منضبط که معلمها هم از این مسئله استقبال و من را به عنوان نماینده یا همان مبصر کلاس انتخاب میکردند.
دانشآموزانی که در نیمکتهای سهنفره جا میشدندآن زمان مقطع ابتدایی ما پنج سال طول میکشید، در نیکمتهای سهنفره جا میشدیم و هر سال در سه ترم که به آن ثلث میگفتند، ما امتحانات پایان ترم داشتیم.
خبری از فناوری و تخته وایتبرد نبود، همه آنچه که به ما تدریس میشد، روی تخته سیاه نقش میبست با گچهای رنگی که جذابیت تدریس را برای ما چندین برابر میکرد.
تمام خوشحالی ما این بود که ۲۰ بگیریم، اصلاً نقش بستن نمره ۲۰ در دفتر مشقهایمان حال و هوای دیگری داشت و اگر به جای آن، نمره کمتری مثلاً ۱۹ میگرفتیم، به گریه میافتادیم و زمین و زمان را به هم میدوختیم تا بلکه نمرهمان ۲۰ شود.
بر جلد کتاب فارسی آن دوران، طرح گل نقش بسته بود، کلاس اول یک گل داشت و تا کلاس پنجم که پیش میرفتی تعداد گلها به پنج تا میرسید و این نشان میداد که بزرگتر شدی و کمکم باید از این مدرسه به مدرسه و مقطع دیگری خداحافظی کنی.
کلاس اول با خانم احمدی که بسیار مهربان بود انس گرفته بودیم، اما دیری نگذشت که خرداد از راه رسید و کلاس اول هم تمام شد، روز آخر مدرسه خیلی ناراحت بودم و دوست نداشتم که به خانه برگردم، اما به امید اینکه سه ماه دیگر دوباره مدرسه باز میشود و خانم معلم عزیزمان را میبینم تابستان را سپری کردم.
دلبستگی و تعلق خاطری که به معلمان ایجاد میشدبه دلیل دلبستگی و تعلق خاطری که به معلم کلاس اولم داشتم، دوست داشتم دوباره خانم احمدی معلممان باشد، اما کلاس دوم یک معلم دیگر آمد و من بسیار ناراحت شدم. به همراه یکی از دوستانم پیش خانم احمدی رفتیم و اصرار و اصرار که شما باید دوباره بیاید و معلم ما شوید، اما کلاسها و معلمها را تعیین کرده بودند و نمیشد آن را تغییر داد.
تا کلاس دوم تمام شد، چندینبار پیش خانم احمدی رفتیم و از او قول گرفتیم که کلاس سوم دوباره بیاید و معلممان شوید و او هم با خوشرویی به ما قول داد که میآید.
واپسین روزهای کلاس دوم هم از راه رسید و من به امید دیدار دوباره خانم احمدی در کلاس سوم بودم و چون از او قول گرفته بودیم که دوباره معلممان خواهد شد، بسیار خوشحال بودم.
کلاس سوم فرا رسید و خانم احمدی طبق قولی که داده بود آمد و دوباره معلم ما شد، انگار دنیایی از خوشحالی را به من داده بودند. در پوست خودم نمیگنجیدم، حاضر بودم تا آخر عمرم فقط او معلمم باشد.
معلمی مهربان که دانشآموزان را تنبیه نمیکرداو معلمی مهربان بود که به یاد ندارم دانشآموزان را تنبیه کرده باشد، ساعتها وقت خود را صرف درس دادن به دانشآموزان ضعیفتر کلاس میکرد و خم به ابرو نمیآورد.
پایه سوم هم با روزهای شیرینی که خانم احمدی برای ما رقم زد به پایان رسید و باز هم غم جدایی از او به جانم افتاد. از او خواستم که باز هم در سال آینده معلم ما شود اما آن زمان چون بیشتر مقاطع اول تا سوم را تدریس میکردند این امکان میسر نبود.
تا زمانی که مقطع ابتدایی من در مدرسه پروین اعتصامی تمام شد، هراز چندگاهی پیش خانم احمدی میرفتم و حتی سر کلاس او مینشستم.
ناگزیر برای تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه دیگری رفتم و دیگر از آن زمان تاکنون او را در هیچ جایی ندیدم، اما خاطرات خوب او همیشه همراه من بود و همواره هنگامی که نام معلم به میان میآمد یا روز بزرگداشت مقام معلم فرا میرسید، به یادش میافتادم.
امسال دیگر خواستم که به این فراق پایان دهم و پس از سالها دوباره به دیدارشان بروم، چون میدانستم مربوط به حدود ۲۵ سال پیش است، حدس میزدم که بازنشسته شده باشند. پیگیریهای زیادی برای پیدا کردن حداقل یک شماره از او کردم، اما هر بار به در بسته برمیخوردم.
در فواصل زمانی، چندین شماره به دستم رسید که با اسم معلم من یکی بود و من با ذوق یکی یکی به آنها زنگ میزدم و در دل خدا خدا میکردم که با نشانیهایی که به خاطر دارم خانم احمدی باشد، اما هیچکدام نبود.
اشک شوق پیدا کردن گمشدهای پس از سالهاناامید نشدم و از هر طریقی که میتوانستم باز هم آخرین پیگیریها را انجام دادم و با آخرین شمارهای که به دستم رسید تماس گرفتم، صدایش پشت تلفن برایم آشنا بود تا خودم را معرفی کردم، هنوز حرفم تمام نشده بود که با ذوق وصفناپذیری اسم کوچکم را صدا زد و من را شناخت، همانجا بود که دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و از خوشحالی اشکهایم سرازیر شد، همه دوران مدرسه و کودکیم به یکباره دوباره در ذهنم مجسم شد. من معلم مهربانم را یافته بودم همچون پیدا کردن گمشدهای پس از سالها.
قول و قرار دیدار با هم را گذاشتیم و من به همراه یکی از همکلاسیهایم به دیدار او رفتیم، او هم با خوشرویی تمام در منزلشان پذیرای ما شد، باورم نمیشد که بعد از حدود ۲۵ سال دارم معلم کلاس اولم را میبینیم، همان چهره بشاش و مهربان، هرچه او را نگاه میکردم حس آرامش و مادرانگی که داشت را به من منتقل میکرد.
خانم فاطمه احمدی (کانی گلزار) اکنون ۶۳ ساله شده، اسم همه همکلاسیها را یادش است و از بسیاری از آنها خبر دارد. خاطرات بسیاری را از آن دوران هم برایمان تعریف کرد.
او از سال ۱۳۵۶ به مدت ۳۰ سال به شغل معلمی مشغول بوده و سال ۱۳۸۶ بازنشسته شده است. ۹ سال از کار خود را در روستاهای کامیاران و سنندج سپری کرده است و مابقی را در مدارس شهر سنندج.
خانم احمدی از اولین معلم خودش برایمان گفت؛ زمانی که سال ۱۳۴۶ به کلاس اول رفته، فردی مسیحی به نام «جهان پانوسی» معلم او بوده است، اما بعد از آن، پس از گذشت سالها پیگیری فهمید که دیگر در قید حیات نیست.
معلمی هنر است نه شغلاو معلمی را شغل نمیداند و میگوید: معلمی بیشتر هنر است، از نظر مادی شاید آورده آنچنانی برای معلم نداشته باشد، اما این عشق و علاقه دانشآموزان است که کاستیها را جبران میکند.
وی ادامه میدهد: وقتی سر کلاس درس میرفتیم زندگی شخصی خودمان را فراموش میکردیم و با دانشآموزان و مسائل و مشکلات آنها همراه میشدیم. خوشحالی آنها خوشحالی ما بود و غم آنها غم ما.
خانم احمدی اضافه میکند: در ابتدای کارم امکانات بسیار کم بود و حقوق و مزایای ما با کارکنان ادارات دیگر اصلاً قابل قیاس نبود. خاطرم هست در روستا که درس میدادم برگه امتحان را برای دانشآموزانی که در کوهها و باغها مشغول کار بودند میبردم یا روستاهایی که آب آشامیدنی نداشتند، با پیگیری من برای آنها آبرسانی شد.
وی از خاطرات دوران تدریس خود هم بسیار برایمان تعریف کرد، از دانشآموزی گفت که همواره صندلی خود را به صندلی او میچسبانده و وقتی پیگیری کرده است فهمیده که مادر ندارد و او را به جای مادر خودش در نظر گرفته است یا دانشآموزی با اینکه خانواده او وضعیت مالی خوبی نداشته است و شاید چند سال یکبار غذایی همچون کباب را میخوردند، لای یک تکه نان برای او از سهم کباب خودش به مدرسه آورده بوده است.
موفقیت شاگردانم همچون موفقیت فرزندانم من را خوشحال میکندخانم احمدی خاطرنشان میکند: امروز وقتی شاگردانم را میبینم که در کار و زندگی و تحصیل خود موفق شدهاند بسیار خوشحال میشوم و احساس میکنم که فرزندان خودم هستند که به موفقیت دست یافتهاند.
این معلم بازنشسته میافزاید: اگر باز هم به دوران قبل بازگردم معلمی را انتخاب میکنم. در طول دوران تدریسم به خواست خودم بیشتر مناطق کمبرخوردار را انتخاب میکردم تا بتوانم کاری برای بچههای آنجا انجام دهم.
وی هنوز نامهها و کادوهایی را که از دانشآموزان خود دریافت کرده، نگه داشته است و میگوید: گاهی اوقات وقتی از کنار مدارس عبور میکنم لحظاتی توقف میکنم و به صدای معلمها و دانشآموزان گوش میدهم و برایم تداعی خاطرات میشود.
در این دیدار، لحظاتی را به تماشای آلبوم عکسهای آن دوران در مدرسه پروین اعتصامی گذراندیم و از معلمان و دانشآموزانی یاد کردیم که طومار زندگی آنها بسیار زود برچیده شد و اکنون دیگر در قید حیات نیستند.
به راستی که مشاغلی همچون معلمی با وجود همه مشقتهایی که دارد اگر با عنصر عشق و علاقه آمیخته شود شیرینی دوران علم و تحصیل را برای دانشآموزان صدچندان میکند، البته به شرطی که دانش آموزان نیز قدر معلمان خود را بدانند و شأن و ارزش جایگاه آنها را نگه دارند.
گزارش از ویدا باغبانی، خبرنگار ایمنا
کد خبر 751606